مگر باز هم خواب میبینی ؟ ما باهمیم این دستهای عشق مونه دست در دست همیم چشم هایت را ... آه چشم هایت را باز کن نگاههایمان آنجا آن آبشار را می گویم ...... چه شوق انیز ترانه می خوا ند؟ دستهایت را مگر همین الآن نگفتی بوی بهار نارنج گرفته است؟ من به چشم هایت به این همه زیبایی خو گرفته ام چه زیبا شاعرانه می نوازند موسیقی در نگاهت از نگاهت جاریست باز هم ترانه ء کوهسارن را ضمضمه کن بیدار شو بیا طلوع خورشید را با هم تماشا کنیم
(مجید)
نظرات شما عزیزان:
|